در مورد قضيه كمك و اينها - اين رو فقط بگم كه حل شد بحمدلله.
يكي به اسم غضفر اومده بود هي گرد و خاك راه مي نداخت. مثلا اومده بهم گفته يه روز تو برفا گير كردم زنجير نداشتم سينه زدم.!!! يا يه خالي ديگه بسته بود. گفته من يه روز تو كوچه مون زمين خوردم برا اينكه ضايع نشم تا خونه سينه خيز رفتم.!!! و ... كلي خالي هاي ديگه اي هم بسته بود كه شرح كاملش رو ميتوني تو وبلاگم بخوني.
همين. از شما خواستم كه بيايد منو از دست داش غضنفر خالي بند نجات بديد. شما كه نبوديد دوستان ديگه به دادم رسيدند و نجاتميدند.
يا علي...