• وبلاگ : شاد بودن و شاد زيستن
  • يادداشت : 20 كليد طلايي
  • نظرات : 3 خصوصي ، 6 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام دوست من

    خوبي؟

    مطلب آموزنده اي بود ممنون.

    شاد باشي.

    mersi azizane man

    payande bashid

    mamnoon az hozooretoon

    سلام عزيزم

    ممنون از مطلب زيبايي كه گذاشتي

    دستت طلا

    به منم سر بزن

    نمايش تصوير در وضيعت عادي دوست عزيز سلام ...

    امروز روز خوبي بود از اين بابت كه فرصتي شد تا باز مهمون وب زيباي شما باشم و خيلي برام جالب بود پست تون بازم مثل هميشه خبرم كنيد چون مشتاق ديدن پست هاي بعدي شما هستم ...

    موفق و شادكام باشي

    عليرضا

    دردهاي من

    جامه نيستند

    تازتن در آورم

    چامه و چکامه نيستند

    تا به رشته ي سخن در آورم

    نعره نيستند

    تا زناي جان بر آورم

    دردهاي من نگفتني

    دردهاي من نهفتني است

    دردهاي من

    گر چه مثل دردهاي مردم زمانه نيست

    درد مردم زمانه است

    مردمي که چين پوستينشان

    مردمي که رنگ روي آستينشان

    مردمي که نامهايشان

    جلد کهنه ي شناسنامه هايشان

    درد مي کند

    من ولي تمام استخوان بودنم

    لحظه هاي ساده ي سرودنم

    درد مي کند

    انحناي روح من

    شانه هاي خسته ي غرور من

    تکيه گاه بي پناهي دلم شکسته است

    کتف گريه هاي بي بهانه ام

    بازوان حس شاعرانه ام

    زخم خورده است

    دردهاي پوستي کجا؟

    درد دوستي کجا؟

    ( مرحوم قيصر امين پور)

    سلام خوبي ببخشيد که دير رسيدم اينجا نبود رفته بودم مشهد و چند شهر ديگه




    اين سوي زندگي من و تو هستيم و آن سوي ديگر سر نوشت !

    اين سو دستها در دست هم است و آن سو عاقبت اين عشق !

    به راستي آخر اين داستان چگونه است ؟ تلخ يا شيرين ؟

    سهم من و تو جدايي است يا برابر است با تولد زندگي مان ؟

    چه زيباست لحظه اي که من به

    سهم خويش رسيده باشم و تو نيز به ارزوي خود !

    چه زيباست لحظه اي که سر نوشت

    با دسته گلي سرخ به استقبال ما خواهد آمد!

    چه تلخ است لحظه جدايي ما و چه غم انگيز است لحظه خداحافظي ما !

    اين سوي زندگي ما در تب و تاب يک ديدار مي باشيم

    و آن سوي زندگي يک علامت سوال در آخر قصه من و تو ديده مي شود !

    آيا ما به هم ميرسيم يا نميرسيم ؟

    سرانجام اين داستان به کجا ختم خواهد شد؟